کد مطلب:50419
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
آيا شيطان مسلط بر انسان است يا فقط او را وسوسه مي كند؟
آنچه از نصوص ديني به ويژه از قرآن كريم استفاده مي شود، قلمرو نفوذ شيطان در انسان فقط در حد وسوسه و جلوه دادن خيال يك امر باطل است، كه با عناوين «وسوسه»، «تزيين» و «تسويل» بيان شده است و او هيچ گونه اكراه و اجباري بر انسان ندارد. اين حقيقت را قرآن كريم در آيه 22 سوره «ابراهيم» از زبان شيطان چنين نقل مي كند: {A{/Bوَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ {w15-31w}{I14:22I}/}A} ؛ {Mشيطان در قيامت خطاب به گمراهان مي گويد: من در دنيا هيچ گونه قدرت و تسلطي بر شما نداشتم به جز اينكه شما را به سوي باطل فرا خواندم و شما نيز اجابت كرديد. پس مرا بر گمراهي خويش ملامت نكنيد، بلكه خود سزاوار سرزنش هستيدM}. در تفسير «الميزان» در ذيل آيه شريفه آمده است: خداوند در اين آيه هر گونه سلطه ظاهري و معنوي را از شيطان نفي كرده؛ يعني، نه چنين قدرتي دارد كه در اراده انسان نفوذ كند و چيزي را بر او تحميل كرده و بر كاري اجبار نمايد و نه دليل و برهاني دارد تا عقل و انديشه انسان را تحت تصرف خود قرار دهد تا در نتيجه انسان را ناچار به پذيرش القائات خود بكند. تنها نقشي كه او در زندگي انسان دارد، دعوت به سوي باطل است و فلسفه اين اندازه تسلط شيطان بر بشر «اختيار انسان» است؛ چون مرتبه وجودي انسان در آفرينش ايجاب مي كند كه او آزاد و مختار باشد و موجود مختار، همواره بايد بر سر دو راه و ميان دو دعوت حق و باطل قرار گيرد تا كمال خويش را - كه تنها از راه اختيار و انتخاب به دست مي آيد - تحصيل كند. بلي در قرآن بعد از آنكه هر گونه تسلط و نفوذ ابتدايي از شيطان سلب شده، يك نوع سلطنت و نفوذ ثانوي براي او نسبت به برخي از افراد پذيرفته شده است كه اين حقيقت را در سوره نحل چنين بيان مي فرمايد: {A{/Bإِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَي اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَي اَلَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ اَلَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ {w1-21w}{I16:100-99I}/}A} ؛ {Mهمانا شيطان بر مردمي كه به خدا ايمان آورده و بر پروردگار خويش اتكا و اعتماد كرده اند، هيچ گونه تسلط و نفوذي ندارد و تنها تسلط او منحصر به اشخاصي است كه خودشان ولايت و سرپرستي او را پذيرفته و دست ارادت و دوستي به او داده اندM}. بديهي است اين سلطنت و نفوذ ثانوي كه شيطان بر گروهي ازانسان ها پيدا كرده است نه تنهابا اراده و اختيار و استقلال انسان هيچ منافاتي ندارد؛ بلكه خود آنان با اراده و اختيار، زمام امورشان را به دست شيطان داده و ولايت و زمامداري او را پذيرفته اند. * نفس اماره با شيطان متفاوت است و شيطاني كه سبب نافرماني حضرت آدم شد ابليس نام دارد كه رئيس شياطين است. هواي نفس عامل دروني و زمينه براي وسوسه هاي شيطاني است كه از برون القا مي گردد و هر دو به مدد يكديگر آدمي را به انحراف فرا مي خوانند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.